زمستان در روستای زفره
- نوشته شده توسط مدیر
- دسته: تاریخ ، جامعه و فرهنگ
- بازدید: 2013
آنچه در این مطلب مشاهده می کنید مربوط به قبل از سال 1340 هجری شمسی میباشد.
- شب چله (یلدا)
خوردن میوه و بخوص هندوانه در شب چله از سنتهای محلی است. باروردارند خاصیت آن در گرمای تابستان سال بعد است.
- هفده
سرمای اصلی و تغییرات جوی در سه هفده است.
- هفده اول (1 دی تا 17 دی)
- هفده دوم یا میانه (18 تا 4 بهمن)
- هفده آخر (5 بهمن تا 21 بهمن)
مرسوم است در پایان هر هفده برف خواهد آمد.
اگر یک یا دو روز به پایان هر هفده، بارندگی شود گویند جلو انداخته.
سردترین ایام سال را هفده میانه میدانند.
- چار چار
غیر از نام گذاری جهار روز آخر چله بزرگ و چهار روز اول چله کوچک تعبیر دیگری هم دارند: چارچار نوگه (صدای ناودانها به گوش میرسد که برفها و یخها آب میشود.
- خاجی شورو (خاج شویان)
29 دی ماه است و رفت و آمد مشکل است: گل و لای، برف و یخبندان
- زمستان و خل مالی (خاکستر)
در گذشته که معیشت مردم از طریق کشاورزی، دامداری، باغبانی و صنایع محلی تأمین میشد، مردان روستا بیکار و سرگردان بودند که در این مواقع میگفتند: زمستان وقت خل مالی است (یعهنی با آتش و خاکستر و کرسی هم نشین بودن)
- نه به سه زدن
یعنی نه ماه کار کردن و از پس آن سه ماه زمستان خوردن
- کرسی
در اتاق نشیمن بیش از نو درصد مردم روستا، در وسط اتاق تنوری وجود داشت به عمق یک متر و این تنور دارای یک هواکش بود که هوا را از سطح زمین به تنور میرساند و به آن دوما (doma) میگفتند.
زنان روستا از لبلس های کهنه، گلوله مانندی که به آن جل دوما می گویند ساخته بودند که در مواقعی که تنور را گرم میکردند آن را به داخل سوراخ دوما (هواکش) میگذاشتند.
هر چند روز یک بار نان مصرفی خانواده در همین تنور بوسیله کدبانوی خانه پخته میشد.
عصرها در موسم سرما همه روزه در تنور آتش میسوزانند.
دو دیزی در تنور میگذاشتند.
آنکه کوچکتر بود محتوی گوشت، نخود و لوبیا، ادویه، نمک، پیاز (مخصوص شام) و آنکه بزرگتر بود محتوی بلغور ذرت سفید و عدس یا جو کوبیده و پوست کنده با چند شلغم (برای صبحانه روز بعد) به اولی آش ذرت و به دومی آش جو میگفتند و موقع مصرف مقداری قرمه در آن میانداختند.
طرز مخلوط کردن: عدس یک چهارم تا یک هشتم وزن ذرت بود
شلغم هم وزن جو پوست کنده.
بعد از گرم کردن تنور، در تا دور اتاق را جارو کرده، فرشها را پهن و کرسی را روی تنور قرار میگذاشتند.
جخ موچی (jokhmochi) یا همان رختخواب کوچک روی کرسی میانداختند. خوردن شلغم غروب هر روز زمستان بود
در اواخر فصل زمستان اگر شلغمی هم وجود داشت نمیخوردند و میگفتند: صدای بزغاله شنیده است این کنایه یعنی که، طعم شلغم از بین رفته است.
در اواخر پائیز در گوشه باغچه چالهای میکندند و چغندر و هویج و شلغم در آن ریخته و با خاک روی آن را میپوشانند و در زمستان هر روز به اندازه مصرف شلغمهای خود را بیرون میآوردند (این کار برای جلوگیری از جوانه زدن شلغم انجام میشده است.)
علما و خانوادههایی که دارای وضعیت مالی خوبی بودند آتش را در کلک (منقل) میریخته و زیر کرسی قرار میدادند.
بیوه زنان یا خانوادههایی که یک یا دو نفر بودند اگر چه تنور داشتند اما به جای کرسی از تخته استفاده میکردند. (تخته در طول حدود 1/5 متر و در عرض 20 سانتی متر پهنا داشت.)
اگر غریبی به روستا میآمد یا فقرای محل که قادر به تهیه هیزم نبودند به تونتاب حمام مراجعه و یک دله آتش میگرفتند.
- شب نشینی
شبهای بلند زمستان ، دو یا سه شب به صورت دسته جمعی به انه همسایه یا خویشان میرفتند و یا اقوام و دوستان به خانه آنها آمده بودند.
پذیرایی در شب نشینی ها معمولاً: شب چره، سنجد، گردو، بادام، قیسی، توت خشک بود.
و در این شبها از اخبار محل، افسانهها، قصه، سرگذشت قدیمیها بود.
- دوک ریسی
سرگرمی پیرمردان پیلی pili (دوک) ریسی بود. از پشم و کرک گوسفندان جهت بافتن جوراب، دستکش، شال، برک، بند قنداق، شالی (نوعی پتوی دستباف) و از مو یا تولی toli (نخهای در هم پیچیده ضایعات کارخانهها): جوال، توبره، طناب، گلیم، پالان و ...
اکثراً این کار را در خانهها در انجام میدادند امام در روزهای آفتابی همه در میدان اصلی روستا گرد هم جمع میشدند.
- کار و پیشه
اگر چه کشاورزان در زمستان بیکار بودند ولی تخت کشی (گیوه بافی) جولایی چارواداری، پینه دوزی، چرخ ریسی برقرار بود.
- اندازه گیری بارندگی
باران
یک شاخ بز (کمی باران آمده، شاخ بزتر شده)
ناودان را افاده (قریب یک ساعت بارندگی که آب باران از ناودانها جاری شود.)
نصف طاق (حدود 6 ساعت بارندگی)
یک طاق (حدود 12 ساعت)
برف
یک تخت (وقتی روی برف بروند رد کف کفش بر روی برف نمایان میشود)
نصف پارو
یک پارو
زمستان رفت و رو سیاهی به ذغال ماند.
نظرات
- هیچ نظری یافت نشد
نظر خود را اضافه کنید.